همه ما هدف هاي بزرگ و کوچک زيادي داريم که درجه اهميت شان با يکديگر فرق مي کند. وقتي هدف قطعي مان را انتخاب کرديم، بايد دنبال راهي درست براي رسيدن به آن باشيم و آن چيزي نيست جز «نحوه برنامه ريزي و مديريت براي رسيدن به اهداف.»
واقعيت آن است که ما به اندازه همه عمرمان فرصت نداريم و اگر اولويتي براي سامان بخشي به زندگي مان در اين دنياي شلوغ نداشته باشيم، بايد تمام مدت در نقطه آغاز يک کار در حال دست و پا زدن باشيم، بي آنکه بويي از پيشرفت مشاممان را نوازش کند.
نگران نباشيد، اين اتفاقي است که اين روزها گريبان برخي را فشار مي دهد و هنوز انرژي شان براي رسيدن به هدف، به خاطر نداشتن برنامه ريزي صحيح، هدر مي رود.
شايد اصلي ترين علت وقوع اين وضع، ناديده گرفتن اصول برنامه ريزي است، چرا که مطالعات کارشناسان حکايت از آن دارد که با رعايت پنج اصل مي توان موفقيت را با مديريت زمان و انجام به موقع کارها به دست آورد.
اين اصول را مرور کنيد. در گام اول بايد هدف ارزيابي و پس از آن واقعي بودن آن بررسي و تعيين شود. در گام بعدي بايد برنامه اصلي تعيين و در ادامه بر روي برنامه تمرکز شود و در نهايت هنگام انجام برنامه ها براي رسيدن به هدف، اين برنامه هاي هدفمند بايد کنترل و ارزيابي شود.
▪ گام اول: ارزيابي
هدف يا هوس مسئله اين است. بايد به طور دقيق بدانيم قرار است در کدام جهت حرکت کنيم و اين لازمه اش آن است که بدانيم الآن کجا ايستاده ايم و هدفمان کجاست. اگر ارزيابي نکنيم، در نيمه راه هدف مي مانيم، اما ارزيابي به ما مي گويد راه دستيابي به اين هدف چه سختي هايي دارد، رسيدن به آن چقدر زمان مي برد و در نهايت، دستيابي به آن، چقدر به ما در زندگي کمک مي کند.
▪ گام دوم: در نظر گرفتن اهداف و شرايط واقعي
نگاهي به آرزوهاي کودکي، نوجواني و امروزتان بيندازيد. لابد برخي از آنها تفاوت کرده است، برخي بچگانه و غير ممکن به نظر مي رسد و نتوانسته ايد به برخي ديگر دست يابيد.
واقعي کردن اهداف و شرايط يعني در نظر گرفتن شرايطي که به ما مي گويد چقدر هزينه، زمان و انرژي قرار است صرف شود تا به مقصودمان برسيم و آيا اصلاً چنين توانايي داريم واقعي کردن اهداف به ما مي گويد که پيچ و خم اين راه چگونه است، به کدام سمت است، در اين راه چه چيز ما را به مقصد مي رساند، به چه چيزهايي بايد «بله» بگوييم و به چه چيزهايي «نه» و در نهايت، در پايان اين راه، چه چيزي انتظار ما را مي کشد.
براي شروع کار، يک دفترچه يادداشت لازم است تا با نوشتن مواردي از جمله انحرافات احتمالي پيش رو براي رسيدن به هدف، تقويت کننده هاي اصلي و هزينه هاي اصلي، گامي اساسي براي رسيدن به هدف برداريم.
▪ گام سوم: برنامه
به آساني مي توان با يک کلمه برنامه ريزي کرد. اين کلمه جادويي، چيزي نيست جز «تصويرسازي». اگر بتوانيم به شکل ذهني بر روي اهداف بلندمدت و کوتاه مدت تمرکز کنيم، آن گاه با تصويرسازي مي توانيم جايي که در آن قرار گرفته ايم، مسير حرکت، اشتباهات، نقاط قوت و مسير باقي مانده را ارزيابي کنيمحالا به عقب بر مي گرديم. ما يک بار مسير را طي کرده ايم و مي دانيم چه کرده ايم. به نظر شما طي کردن دوباره اين مسير سخت است ما مي خواهيم براي رسيدن حرکت کنيم و اگر اتفاق ناگهاني افتاد، قطعاً خارج از حد توان ما نيست و مي توانيم آن را کنترل و به حرکت خود براي دستيابي به هدف ادامه دهيم.