من مادرم یا کارمند؟بررسی تقابل وظایف مادری و نقش کارمندی-2
یکی از اثراتی که اشتغال مادران بر جامعه دارد، بر جمعیت جامعه چه به جهت کمیت و چه به لحاظ کیفیت آن است. در اینجا به پای سخنان مادرانی مینشینیم که به نوعی با این معضل مواجه هستند و در کنار آن از مشاوره یکی از پژوهشگران مسائل اجتماعی در این خصوص بهرهمند میشویم.
عابدینی، از زنان شاغل در بخش اجتماعی شهرداری یکی از مناطق تهران است. او یک فرزند چهار ساله دارد. ولی هنگامی که یکی از نزدیکانش قصد فرزند دار شدن میکند غصه دار میشود. وقتی علتش را میپرسیم با تمام حسرت و نگاهی نگران میگوید که «من زمانی که فرزندم به دنیا آمد خیلی سختی کشیدم، چون بعد از اتمام مرخصیام هم باید کار میکردم، هم باید او را تربیت میکردم. با آنکه مادرم و مادر همسرم هم به من کمک میکردند اما دغدغه تربیت او، ساعت شیردهی و همچنین مشکلات کاری باعث میشد که به شدت استرس داشته باشم.
برای آنکه فرزندم به همین سن هم برسد، خیلی سختی کشیدم. نه میتوانستم کارم را رها کنم چون برای رسیدن به موقعیتم خیلی زحمت کشیده بودم، نه میتوانستم فرزندم را رها کنم. با این همه آن گونه که میخواستم نتوانستم فرزندم را بزرگ کنم و در نتیجه به سختی این دوران گذشت و هر کس بچه دار میشود حسابی دلم برایش میسوزد به همین خاطر از آوردن فرزند دیگر چشم پوشی کردم.»...
برای مشاهده ادامه مطلب کلیک کنید
|