جستجو در مسیر ایرانی
به بهانه اکران شهر موشها 2: شاعر روحانی "ک مثل کُپل" از شعرش می گوید

به بهانه اکران شهر موشها 2: شاعر روحانی "ک مثل کُپل" از شعرش می گوید

1409056657117_0203.jpgیکی از برنامه‌های تلویزیونی محبوب بسیاری از کودکان دهه 60 سریال یا جُنگ «مدرسه موش‌ها» بود که با شعر «ک مثل کُپُل...» آغاز می‌شد. اما کم‌تر کسی می‌داند که شاعر این شعر کودکانه یک روحانی است!

این روحانی که سال‌هاست تلویزیون را ترک کرده، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابوالقاسم حسینی ژرفاست.

او پس از سالها اکنون درباره چگونگی سرایش شعر «ک مثل کپل...» سخن گفته است:‌

"من بیش‌تر از 30 سال است در حوزه علمیه در کسوت روحانیت‌ هستم. علت این‌که تا به حال نخواسته‌ام درباره این موضوع صحبت کنم؛ چه کار «مدرسه موش‌ها» و چه خیلی از سروده‌های دیگری که برای کودکان و نوجوان داشته‌ام، این است که ممکن است آدم‌ها با این مباحث وارد حاشیه شوند."

او در ادامه درباره ماجرای سرودن این شعر گفت: "من در آن زمان در رادیو و تلویزیون در جمع دوستان اداره‌کننده گروه کودک و نوجوان کار می‌کردم. البته کارمند رسمی نبودم و هیچ‌وقت هم نشدم. آقای ناصر عنصری رییس آن گروه بودند. آقای علیرضا رضاداد هم در همان گروه بودند. بنده به همراه آقای رضاداد از آموزش و پرورش به رادیو و تلویزیون رفته بودیم."

حسینی ژرفا افزود: "اگر اشتباه نکنم، خانمی به نام اسدی تهیه‌کننده «مدرسه موش‌ها» بودند. همسرشان هم از تهیه‌کننده‌های تلویزیون بود که دو - سه سال بعد از آن ماجرا هم به خارج از کشور رفتند و من دیگر خبری از آن‌ها ندارم. من با خانم اسدی مرتبط بودم. کار برای نوروز آن سال نوشته شده بود. شاید سال 61 یا 62 بود. وقت گرفته بودند و استودیوی تلویزیون را برای زمان مقرری گرفته بودند. آن موقع گرفتن استودیو کار سختی بود. دو - سه استودیوی خاص وجود داشت و در برنامه‌های مناسبتی اگر زمان برنامه‌ای به هم می‌خورد، کل روند برنامه مختل می‌شد."

او سپس این‌گونه تعریف کرد:" در گروه کودک به همراه آقای عنصری، آقای رضاداد و دوستان دیگر نشسته بودیم که خانم اسدی با نگرانی آمدند و فرمودند شعری که برای تیتراژ «مدرسه موش‌ها» گفته شده، رد شده است. زمان بسیار محدودی حدود نیم ساعت به وقت آفیش استودیو مانده بود. ایشان با ناراحتی گفتند من برای ضبط وقت گرفته‌ام. اگر شعر نرسد، برنامه به هم می‌خورد. دو - سه روز هم بیش‌تر تا عید نمانده بود. من از قبل اهل شعر بودم. آن زمان‌ها هم حداکثر حدود 20 سال داشتم. به آقای عنصری و خانم اسدی عرض کردم اگر اجازه بدهید، خودم شعر را می‌گویم. خانم اسدی خیلی خوشحال شدند. چون من از نیروهای اصلی گروه بودم، خیال‌شان راحت بود که دیگر خیلی مسأله تصویب ندارد. حساسیت‌های اول انقلاب خیلی زیاد بود. آن موقع گاهی یک تصویر یا کلمه که الآن در فرهنگ جامعه کاملا عادی شده، حساسیت‌برانگیز بود."

 
حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابوالقاسم حسینی ژرفا

این شاعر ادامه داد: "من به اتاق مجاور رفتم. 10 تا 15 دقیقه طول کشید. بسم‌الله گفتم، تمرکز کردم و این شعر را در هفت - هشت بیت سرودم که همین شعر «ک مثل کپل / صحرا شده پر ز گل...» بود. البته بعد که خواستند آهنگش را بگذارند، یکی - دو کلمه را تغییر دادند. از اتاق که بیرون آمدم، خانم اسدی خیلی تعجب کردند و خوشحال شدند. شعر را برای اجرا به گروه دادند و قصه تمام شد. بعد هم من به جهت روحیات خودم که انزواطلبم، به قم آمدم و مشغول تحصیل و بعد تدریس شدم. همیشه هم هنر را دنبال می‌کنم، اما خودم را دور نگه داشته‌ام. این همه قصه من است و هرگز نه از کسی گله دارم که چرا نامم در کار نیامده و نه دلبستگی‌ای به این مسائل دارم."

حسینی ژرفا در پاسخ به این سؤال که در حال حاضر هم در زمینه شعر کودک فعالیتی دارد یا نه، گفت: گه‌گاهی برای دل خودم شعر کودک می‌نویسم. حتا دوست داشتم در مجموعه شعرم که با عنوان «چشم شرقی» منتشر شد، بعضی شعرهای کودکم را بیاورم، اما بنا به این ملاحظه که در حوزه علمیه آدم‌ها به آثار و درس‌های‌شان شناخته می‌شوند و انجام بعضی کارها اگرچه عیبی ندارد، اما بیرون از صلاح شناخته می‌شود، این کار را نکردم.

این شاعر در پاسخ به این سؤال که آیا با مرضیه برومند – کارگردان «مدرسه موش‌ها» - هیچ آشنایی‌ای ندارد، گفت: خانم برومند را من در ساختمان آن‌جا می‌دیدم. ولی من و آقای رضاداد جوان‌های تازه‌سال بودیم که آن سال‌ها تازه به تلویزیون رفته بودیم و طبیعی بود که کارگردان‌هایی که از ما باتجربه‌تر بودند با ما ارتباط مستقیم نداشته باشند، مگر این‌که برای بازخوانی متون و تصاویر نیازی پیش بیاید.

او افزود: موضوع دیگر این بود که من بیش‌تر در قسمت نوجوان بودم و خانم برومند کار نوجوان نمی‌ساختند، به همین دلیل من در خدمت‌شان نبودم. البته کودک و نوجوان یک گروه بود به ریاست ناصر عنصری، ولی در تقسیم‌بندی کارها من در بخش نوجوان بودم. آن زمان سریالی به نام «نان‌آوران» ساخته شد که من با سرکار خانمی که تهیه‌کننده آن بود، ارتباط مستقیم داشتم یا با آقای جلیلی، فیلم‌ساز مشهور، ارتباط داشتم که در بخش نوجوان بودند، اما با خانم برومند ارتباطی نداشتم.


 
منبع :  ایسنا(با اندکی خلاصه سازی)    1393/6/8 15:52

ارسال نظر:
ارسال
نظرات کاربران:
خانه چاپ ارسال به دوستان نسخه متنی کوچک کردن متن بزرگ کردن متن دانلود خروجی پی دی اف خروجی میکروسافت ورد
تعداد بازدید : 936
5.5/10 (تعداد آرا 10 نفر )
Share